سربازامام زمان(عج)
سربازامام زمان(عج)

سربازامام زمان(عج)

فضیلت گریه بر امام حسین(ع)


فضیلت گریه بر امام حسین(ع)

هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می گرداند. 

همیشه زبان، مترجم عقل بوده ولی ترجمان عشق، چشم است. آنجا که اشکی از روی احساس و درد و سوز می ریزد، عشق حضور دارد ولی آنجا که زبان با گردش منظم خود جمله های منطقی می سازد عقل حاضر است. 

بنابراین همانطور که استدلالات منطقی و کوبنده می تواند همبستگی گوینده را با اهداف رهبران مکتب آشکار سازد قطره اشک نیز می تواند اعلان جنگ عاطفی بر ضد دشمنان مکتب محسوب گردد. 

از این رو گریه حضرت زینب علیهاالسلام بر اهل بیت علیهم السّلام گریه عاطفی و گریه پیام آور و یک نوع نهی از منکر و شعار شورانگیز و سوزاننده و رسواگر طاغوتیان و ستمگران بود. 

بر همین اساس است که پیامبر اکرم و امامان علیهم السّلام کسی را که آمادگی گریه کردن ندارد به تباکی (خود را به شکل گریه درآوردن) دعوت کرده اند تا یاد حسین در همه قرون و اعصار در خاطره ها زنده بماند. 

در اجر و ثواب گریه بر امام حسین علیه السّلام 
اجر و مزد گریه برای آن حضرت بسیار عظیم و بزرگ است و خداوند خود ضامن آن می باشد. 

گریه برای آن حضرت سختی های زمان احتضار را از بین می برد زیرا امام صادق علیه السّلام به مسمع بن عبدالملک فرمودند: آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه السّلام) را یاد می کنی؟ 

عرض کرد: بلی والله مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می کنم. 

حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصیت تو را می کنند که سبب روشنی چشم تو باشد. 

همچنین فرمودند: ای مسمع گریه بر احوالات حسین (علیه السّلام) سبب می شود که ملک الموت بر تو مهربان تر از مادر گردد. 

گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) باعث راحتی در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می دهند. 

اجر و مزد هر قطره آن این است که شخص همیشه در بهشت منزل کند.(1) 

گریه کننده بر امام حسین علیه السّلام در بهشت با ایشان و هم درجه ایشان خواهد بود.(2) 

شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است: 
روزی در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم و امام حسین علیه السّلام را یاد کرده و از او نام بردیم. حضرت صادق علیه السّلام بسیار گریستند و ما نیز به تبع ایشان گریستیم. پس حضرت صادق علیه السّلام فرمودند که امام حسین علیه السّلام می فرمود من کشته گریه و زاری (اشکم) هستم نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمی شود مگر آن که محزون و گریان می شود. 

در روایت آمده است هیچ روزی نبود که اسم امام حسین علیه السّلام در نزد امام صادق علیه السّلام برده شود و آن امام در آن روز تبسمی بر لب بیاورند. آن حضرت در تمام روز گریان و محزون بودند و می فرمودند: امام حسین علیه السّلام سبب گریه هر مؤمن است. 

شیخ طوسی و شیخ مفید از ابان بن تغلب روایت کرده اند که حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: نَفَس کسی که برای مظلومیت ما محزون است تسبیح است و اندوه و ماتم او عبادت خدا و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان جهاد در راه خداست .(3) 

شیخ کشی(ره) از زید شحام روایت کرده است که: من با جماعتی از کوفیان در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزدیک خود نشاندند و فرمودند یا جعفر! 

جعفر عرض کرد: جانم، خدا مرا فدای تو کند. 

حضرت فرمودند: به من گفته اند تو در مرثیه و عزای حسین (علیه السّلام) شعر می گوئی. 

جعفر عرض کرد: بله، فدای تو شوم. 

حضرت فرمودند: پس بخوان. 

جعفر شروع به خواندن مرثیه نمود، حضرت امام صادق علیه السّلام و حاضرین مجلس گریستند. 

حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد. 

پس از آن حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، که ملائکه مقرب در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را که در مصائب حسین (علیه السّلام) خواندی شنیدند و بیشتر از ما گریستند و حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمت های آن برای تو واجب گردانید و گناهان تو را آمرزید. 

پس امام فرمودند: ای جعفر می خواهی که زیادتر بگویم؟ 

جعفر عرض کرد: بله، ای سید من. 

حضرت فرمود: هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می گرداند. (4) 

شیخ صدوق (ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود روایت کرده که امام رضا علیه السّلام فرمودند: ماه محرم ماهی بود که اهالی جاهلیت، جنگ و قتال را در آن ماه حرام می دانستند، ولی این امت جفاکار خون های ما را در آن ماه حلال دانستند و حرمت ما را هتک کرده و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسیر کردند. آتش در خیمه های ما افروخته و اموال ما را غارت کردند. حرمت حضرت رسالت (صلی الله علیه و آله) را در حق ما رعایت نکردند. 

همانا مصیبت شهادت حسین (علیه السّلام) دیده های ما را مجروح گردانید و اشک ما را جاری کرده . عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین کربلا مورث کرب و بلاء ما گردید. 

پس باید بر حسین بگریند، همانا گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را فرو می ریزد. 

سپس حضرت رضا علیه السّلام فرمودند: پدرم چون ماه محرم داخل می شد کسی آن حضرت را خندان نمی دید. و اندوه و حزن پیوسته بر او غالب می شد تا روز عاشورا. آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود: امروز روزی است که حسین (علیه السّلام) شهید شده است. 

و همچنین شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده: هر که روز عاشورا روز مصیبت و اندوه گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را برای او روز شادی و سرور گرداند و دیده گانش در بهشت به نور ما روشن شود. (5) 

از ریان بن شبیب روایت شده است که گفته روز اول محرم به خدمت امام رضا علیه السّلام رسیدم حضرت فرمودند: ... ای پسر شبیب اگر بر حسین (علیه السّلام) گریه کنی و آب دیده گان تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره تو را می آمرزد خواه اندک باشد و خواه بسیار. 

ای پسر شبیب: اگر می خواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که هیچ گناهی نداشته باشی حسین (علیه السّلام) را زیارت کن. 

ای پسر شبیب اگر می خواهی که در غرفه ای از بهشت با رسول خدا و ائمه طاهرین محشور شوی قاتلان حسین (علیه السّلام) را لعنت کن. 

ای پسر شبیب اگر بخواهی مانند شهدای کربلا باشی و ثواب آنها را داشته باشی هر گاه مصیبت آن حضرت را یاد کردی بگو: یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوزًا عَظیماً؛ ای کاش من با ایشان بودم و رستگاری عظیمی می یافتم. 

ای پسر شبیب اگر می خواهی در درجات عالیه بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما اندوهناک باش و در شادی ما شاد. بر تو باد ولایت و محبت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد حق تعالی او را در قیامت با آن محشور می گرداند. (6) 

ابن قولیه با سند معتبر روایت کرده از ابی هارون مکنوف که گفت: به خدمت حضرت صادق علیه السّلام مشرف شدم آن حضرت فرمودند. که برای من مرثیه حسین (علیه السّلام) بخوان. من نیز شروع کردم به خواندن. 

امام فرمود: به این صورت نخوان به همان سبک و سیاقی که نزد خودتان متعارف است و نزد قبر حسین (علیه السّلام) می خوانید بخوان. پس من خواندم. 

حضرت گریستند و من ساکت شدم. 

فرمود: بخوان، من خواندم تا آن اشعار تمام شد. 

حضرت فرمود: باز هم برای من مرثیه بخوان، من شروع کردم به خواندن این اشعار: یا مَریَمُ قومُی فَاندُبی مَولاکِ وَ عَلیَ الحُسَین فَاسعَدی بِبُکاکِ 

پس حضرت بگریست و زن ها هم گریستند و شیون نمودند و هنگامی که از گریه آرام شدند فرمودند: ای اباهارون هر کس برای حسین (علیه السّلام) مرثیه بخواند و یک نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می شود. و سپس فرمودند: هر کس امام حسین علیه السّلام را یاد کند و بر او گریه کند بهشت بر او واجب می شود. (7) 

به سند معتبر از عبدالله بن بکر روایت کرده اند که گفت: روزی از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم که یابن رسول الله اگر قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را بشکافند آیا در قبر آن حضرت چیزی خواهند دید؟

حضرت فرمود: ای پسر بکر چه بسیار عظیم است سؤال تو به درستی که حسین بن علی علیهماالسّلام با پدر و مادر و برادر خود در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشند و با آن حضرت روزی خورده و شادمانی می کنند. 

گاهی بر جانب راست عرش آویخته و می گوید پروردگارا وفا کن به عهدی که با من بسته ای و نظر می کند بر زیارت کنندگان خود، ایشان را با نام هایشان و نام پدرانشان می شناسند. و نظر می کنند به سوی آنهائی که بر او گریه می کنند و برایشان طلب آمرزش کرده و از پدرانشان می خواهند که برای آنها استغفار کنند و می گویند: 
ای گریه کننده بر من اگر بدانی خدا چه جیزی برای تو مهیا کرده از ثواب ها، هر آینه شادی تو زیادتر از اندوه تو خواهد شد. 

آن بزرگوار از حق تعالی درخواست می کند که هر گناه و خطا که گریه کننده بر او کرده است بیامرزد. (8) 

ارزش قطره اشک برای امام حسین علیه السلام 
قطره ای از آن اگر در جنهم بیفتد آتش و حرارت آن را خاموش می کند. 

ملائکه خود آن اش کها را گرفته و در شیشه ای ضبط می کنند. (9) 

برای هر عملی ثواب محدودی است جز ثواب آن اشک که اجر آن محدودیتی و یا اتمامی ندارد. 

چشم گریان در عزای امام حسین علیه السّلام و ارزش آناگر اشک بر امام حسین علیه السّلام دارای این همه اعتبارست یقینا چشمی که در عزای او گریان باشد نیز خواص و ویژگی های مربوط به خود را دارد. 

خواص چشم گریان در عزای امام حسین علیه السلام 
آن چشم در نزد خداوند از تمام چشم ها محبوب تر است.(10) 

همه چشم ها در روز قیامت گریانند مگر چشمی که بر امام حسین علیه السّلام گریه کرده باشد. (11) 

آن چشم روشن شود به نور کوثر و نظر به آن. (12) 

آن چشم را ملائکه تبرّک می کنند و اشک را خود از آن پاک می کنند.(13) 

خواص گریه برای امام حسین علیه السلام 
هر کسی که تا به حال خداوند این مرحمت را در حق او نموده باشد و توانسته باشد قطره اشکی در عزای آن حضرت از دیدگان جاری سازد به خوبی آثار و برکات نورانی و حالات معنوی وصف ناشدنی آن را در یافته اما گریه برای آن حضرت خواصی مربوط به خود را دارد که ما اجمالاً بعضی از آن را ذکر می کنیم: صله حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. (14) 

مساعدت و یاری حضرت زهرا سلام الله علیها است زیرا آن مکرمه هر روز در عزای فرزندنش می گرید. (15)

اداء حق پیامبر صلی الله علیه و آله، خدا و ائمه هدی علیهم السّلام است. (16) 

گریه برای آن حضرت تأسی به انبیاء، ملائکه و عبادالصالحین خداوند است. 

اداء مزد رسالت پیامبر است زیرا در قرآن آمده که مزد رسالت پیامبر مودّت ذی القربی (دوستی با خاندان رسول خدا) است. ترک آن جفا به آن حضرت است. (17) 

تسلی دهنده دل از جمیع گریه ها و اندوه ها است. (18) 

خواص مجالس ذکر مصائب امام حسین علیه السّلام 
کسانی که در مجالس ذکر او شرکت می کنند به خوبی حال و هوای آنجا را درک کرده و ارتباط معنوی عمیقی با حضرتش برقرار می سازند، اما بر طبق احادیث و روایات متعدد مجالس آن حضرت دارای ویژگی هایی است: 

1- هر کس بنشیند در مجالسی که در آن به امر ائمه علیهم السّلام پرداخته شده و ذکر مصائب آنان است دل او نمی میرد در آن روزی که دل ها می میرند. (19) 

2- اینگونه مجالس محبوب خدا، رسول او و ائمه علیهم السلام می باشد.(20) 

3- نَفَس فرد عزادار در آن مجلس تسبیح خداوند است.(21) 

4- این مجالس محل نَظَر حضرت امام حسین علیه السّلام است. زیرا آن جناب در عرش است و از آنجا به سوی سرزمین کربلا و زوّار و گریه کنندگان خود نظاره می کنند. (22) 

5- ملائکه مقرب خداوند درآن مجلسی حاضر می شوند. 

6- مجلس عزای امام حسین علیه السّلام هر جا بر پا شود آنجا قبه و بارگاه اوست . 

7- معراج گریه کنندگان است زیرا که محل نزول صلوات و رحمت الهی و غفران ذنوب و ... است. 

8- این مجالس از دیگر مجالس اشرف و افضل است.(23) 


پی نوشت ها: 
1- بحارالانوار، ج44، ص289 و کامل الزیارات باب32، ص101 
2- بحارالانوار /278/44/ امالی صدوق مجلسی 17/ ص68 
3- منتهی الآمال ، ج 1، ص 538 
4- منتهی الآمال ، ج 1، ص 539 
5- منتهی الآمال ، ج 1، ص 540 
6- منتهی الآمال ، ج 1، ص 541 
7- منتهی الآمال ، ج 1، ص 542 
8- منتهی الآمال ، ج 1، ص 543 
9- منتخب طریحی/140/2 
10- بحارالانوار /207/45، کامل الزیات باب26 ص81 
11- بحارالانوار /293/44، عوالم /534/17 
12- بحارالانوار /290/44، کامل الزیارات باب 32 ص102 
13- بحارالانوار /305/44، تفسیر امام حسن عسگری (علیه السّلام) ص369 
14- بحارالانوار /207/45، کامل الزیارات باب 26 ص81 
15- بحارالانوار /209/208/45، کامل الزیارات باب ص82 
16- بحارالانوار /207/45، کامل الزیارات باب 26 ص81 
17- بحارالانوار ، ج 45، ص 205 وکامل الزیارات ، باب 26، ص 79 
18- ترجمه خصائص الحسینیه ، ص 257 
19- بحارالانوار /278/44، امالی صدوق مجلسی 17 ص68 
20- بحارالانوار /282/42، قرب الاسناد ص) 18 
21- بحارالانوار /278/44، امالی صدوق ، مجلس 17، ص 68 
22- بحارالانوار /292/44، کامل الزیارات باب 32ص103 
23- ترجمه خصائص الحسینیه ، ص 256


منبع سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5888

لعنت خدا بر یزید قاتل امام حسین(ع)حجت و ولی خدا

لعنت خدا بر یزید قاتل   امام حسین(ع)حجت و ولی خدا


نمونه هایی از انحطاط اخلاقی یزید لعنت الله علیه

شراب خواری یزید:

یکی از نوشیدنی های حرام و نجس در شریعت اسلامی مایعی است که از جوشاندن آب انگور و خرما و غیر آن گرفته می شود که با آشامیدن آن حالتی غیر طبیعی و از خود بی خود شدن به انسان دست می دهد، خداوند متعال در کتاب شریفش قرآن، این مایع را تحت عنوان شرب خمر حرام فرموده است.

یَسْـئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَآ إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمهمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا البقرة (2)، آیه 219.

در باره شراب و قمار، از تو می پرسند، بگو: «در آن دو،گناهی بزرگ، و سودهایی برای مردم است، ولی گناهشان از سودشان بزرگتر است.»

یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالاَْنصَابُ وَالاَْزْلَـمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَـنِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَالمائدة (5)، آیه 90.

ای کسانی که ایمان آورده اید، شراب و قمار و بت ها و تیرهای قرعه پلیدند و از عمل شیطانند. پس، از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید.

إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَـنُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَ وَةَ وَالْبَغْضَآءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ المائدة (5)، آیه 91.

همانا شیطان می خواهد با شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. پس آیا شما دست برمی دارید؟

و رهبران دینی نیز با این مایع نجس به شدّت بر خورد کرده و سخت ترین رفتارها را با مبتلایان به مسکرات داشته اند که سخنانشان در این ارتباط بهترین شاهد بر موضعگیری آنان است.

رسول گرامی صلی الله علیه و آله در سخنی جامع انزجار و نفرتش را با نفرین بر همه عوامل تشکیل دهنده و سازنده آن از لحظه کاشت تا آخرین مراحل توزیع و مصرف اعلام می کند و می فرماید:

لعن اللّه الخمر وشاربها وساقیها وبائعها ومبتاعها وعاصرها ومعتصرها وحاملها والمحمولة إلیه وآکل ثمنها

(ترجمه با استفاده از متن قبل)

سنن أبی داود، ج 3، ص324، ح 3674 ـ المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 37، ح 2235.

و مؤمنان راستین نیز از افراد مبتلا به این نوشیدنی شیطانی متنفّر و در فرهنگ امّت اسلامی چنین افرادی بی دین و گردنکش در برابر حکم خدا تلقی می شوند.

ولی شخصیّت مورد بحث ما در این تحقیق از کسانی است که وقایع نگاران حتی از ثبت رفتار ناپسند وی از نوجوانی تا لحظه مرگ چشم پوشی نکرده و نوشته اند که آلوده به می و شراب بوده است.

شراب خواری یزید از طفولیت:

ابن کثیر و دیگران این روایت را ذکر کرده اند:

کان یزید بن معاویة فی حداثته صاحب شرب.

یزید بن معاویعه از کودکی اهل شرب خمر بود.

البدایة والنهایة، ج 8، ص228 ـ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج 65، ص 403

شراب خواری یزید در شهر مدینه و در ملاء عام:

در دوران خلافت پدرش و در سفر حجّ و پس از مراجعه به شهر مقدّس مدینه و در کنار حرم و خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله دست از دهن کجی به شریعت اسلام بر نداشت و در حضور مردم بر سفره اش شراب گذاشت و فقط زمانی که خبر دار می شود که ابن عباس و حسین بن علی قصد ورود به خانه او را دارند دستور می دهد تا شراب را بردارند.

عمر بن شیبة قال: لمّا حجّ الناس فی خلافة معاویة جلس یزید بالمدینة علی شراب، فاستأذن علیه ابن عبّاس والحسین بن علیّ، فأمر بشرابه فرفع.

(ترجمه قبل از متن آمده است)

تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج 65، ص 406.

آلودگی یزید به شرب خمر آن چنان واضح و آشکار بود که حتّی در حضور گروه هایی که از شهرهای دور و نزدیک به دیدنش می آمدند دست بردار نبود و در برابر نگاه دیگران با جرأت آن را می نوشید.

سند ذیل گواهی است گویا که دقّت در آن هر مسلمانی را به تعجّب وا می دارد.

بعث (عثمان بن محمّد بن أبی سفیان، والی مدینة) إلی یزید منها وفداً فیهم عبد اللّه بن حنظلة الغسیل الأنصاری، وعبد اللّه بن أبی عمرو بن حفص بن المغیرة الحضرمی، والمنذر بن الزبیر، ورجال کثیر من أشراف أهل المدینة، فقدموا علی یزید، فأکرمهم وأحسن إلیهم، وعظّم جوائزهم، ثمّ انصرفوا راجعین إلی المدینة، إلاّ المنذر بن الزبیر، فإنّه سار إلی صاحبه عبید اللّه بن زیاد بالبصرة، وکان یزید قد أجازه بمائة ألف نظیر أصحابه من أولئک الوفد، ولمّا رجع وفد المدینة إلیها، أظهروا شتم یزید، وعیبه، وقالوا: قدمنا من عند رجل لیس له دین، یشرب الخمر، وتعزف عنده القینات بالمعازف.

وإنّا نشهدکم أنّا قد خلعناه، فتابعهم الناس علی خلعه، وبایعوا عبد اللّه بن حنظلة الغسیل علی الموت.

گروهی به نمایندگی مردم مدینه که از اشراف و بزرگان بودند از جمله فرزند شهید جنگ أُحُد عبد اللّه بن حنظله غسیل الملائکه وارد شهر شام شدند و به دیدار یزید رفتند، یزید به آنان احترام فراوانی گذاشت و هدایای بزرگی به آنان داد، ولی آنان پس از بازگشت به مدینه از یزید به بدی یاد کردند و عیب هایش را برای مردم بازگو می کردند، از جمله می گفتند: از نزد کسی آمده ایم که دین ندارد، شراب می نوشد، ونوازنده ها در حضورش به نواختن و رقص می پردازند، شاهد باشید که ما او را از خلافت عزل کردیم.

مردم مدینه عزل یزید از حکومت را تأیید و با عبد اللّه بن حنظله تا پای مرگ بیعت کردند.

البدایة والنهایة، ج 8، ص 235 و 236 ـ الکامل، ابن أثیر، ج 4، ص103 ـ تاریخ طبری، ج 7، ص4.

علاقه یزید به شراب به قدری بود که دستور می داد تا بهترین ها را برایش آماده کنند ذهبی از زیاد حارثی نقل می کند:

سقانی یزید شراباً ما ذقت مثله، فقلت: یا أمیر المؤمنین لم أُسلسل مثل هذا، قال: هذا رمّان حُلوان، بعسل اصبهان، بسکّر الأهواز، بزبیب الطائف، بماء بَرَدی.

شرابی را یزید به من نوشانید که هیچ وقت مانند آن را نخورده بودم، گفتم چنین شرابی تا کنون نخورده ام، گفت: از انار حُلوان و عسل اصفهان و شکر اهواز و کشمش طائف و آب بردی تهیّه شده است.

سیر أعلام النبلاء، ج 4، ص37.

حکم فقهی شراب خوار در مذاهب اسلامی:

تمام مذاهب اسلامی با استناد به نصّ قرآن همه انواع مسکرات را نجس و حرام می دانند و شراب خور را فاسق و کسی که آن را حلال بداند کافر دانسته اند.

محی الدین نووی در کتاب روضة الطالبین، باب حدّ شارب الخمر می گوید:

شرب الخمر من کبائر المحرّمات....ویفسق شاربه، ویلزمه الحدّ، ومن استحلّه کفر...

ابن نجیم مصری شراب خوار را از عدالت ساقط و کسی که آن را حلال بداند کافر می شمرد.

روضة الطالبین، ج 7، ص374.

یکفّر مستحلّها، و سقوط العدالة إنّما هو سبب شربها.

کسی که خمر را حلال بداند کافر به شمار آمده و در صورت شرب آن، از عدالت ساقط می گردد.

البحر الرائق، ج 7، ص 147.

آیا پسر معاویه (یزید) پس از اثبات شراب خواری اش، شایستگی مسند نشینی پیامبر اعظم اسلام را دارا بود؟

آیا فسق و دوری از صفت عدالت برای محکومیّت وی کافی نیست؟

یزید تارک نماز، شارب خمر، متجاوز به مادر، دختر و خواهر:

عبدالله فرزند حنظله غسیل الملائکه برداشت خود را بعد از دیدار با یزید این گونه بیان می دارد:

یاقوم! فواللّه ما خرجنا علی یزید حتّی خفنا أن نرمی بالحجارة من السماء، أنّه رجل ینکح أمهات الأولاد،والبنات، والأخوات، ویشرب الخمر، ویدع الصلاة.

به خدا قسم از نزد یزید بیرون نیامدیم مگر این که ترسیدیم سنگ از آسمان بر سر ما بریزد، زیرا او کسی است که در امر زناشویی حریم شرع را رعایت نمی کند، شراب می نوشد و نماز نمی خواند.

الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 5، ص 66 ـ تاریخ مدینه دمشق، ج 27، ص 429 ـ الکامل، ج 3، ص310 ـ تاریخ الخلفاء، ص 165.

یزید شراب خوار، بوزینه باز، فاسق و ابنه ای:

جاحظ از علمای بزرگ اهل سنت با عبارتی شبیه به متن فوق می گوید:

ثم ولی یزید بن معاویة یزید الخمور ویزید القرود ویزید الفهود الفاسق فی بطنه المأبون فی فرجه... واما بنو أمیة ففرقه ضلالة وبطشهم بطش جبریة یأخذون بالظنة ویقضون بالهوی ویقتلون علی الغضب

آن گاه یزید بن معاویه به خلافت رسید؛ همان یزید شراب خوار و بوزینه باز و پلنگ باز و فاسقی که به بیماری ابنه مبتلا بود... و بنی أمیه فرقه ای گمراه بودند که سیره و روشی جبرگرایانه داشتند که به مجرد ظن و گمان، دیگران را دستگیر می کردند و از روی هوی و هوس حکم می کردند و از روی غضب می کشتند.

البیان والتبیین، جاحظ(255)، ج 1، ص 276.

یزید شراب خوار و فاجر و زن باز و بوزینه باز و سگ باز و ولگرد:

هم چنین بلاذری در کتاب خود این گونه نقل می کند:

قال الواقدی وغیره فی روایتهم: لما قتل عبد الله بن الزبیر أخاه عمرو بن الزبیر خطب الناس فذکر یزید بن معاویة فقال: یزید الخمور، ویزید الفجور، ویزید الفهور ویزید القرود، ویزید الکلاب، ویزید النشوات، ویزید الفلوات، ثم دعا الناس إلی اظهار خلعه وجهاده، وکتب علی أهل المدینة بذلک

واقدی و غیر او روایت کرده اند: هنگامی که عبد الله بن زبیر به قتل رسید، برادرش عمرو بن زبیر برای مردم خطبه خواند و از یزید بن معاویه این گونه یاد کرد: یزید شراب خوار و فاجر و زن باز و بوزینه باز و سگ باز و اهل ولگردی در دشت و بیابان هاست. سپس از مردم خواست که او را از خلافت کنار کنند و برای مردم مدینه حکم جهاد فرستاد.

انساب الاشراف، بلاذری (279)، ج 2، ص 191.

حاضرین به غایبین خبر دهند، خلیفه مأبون یعنی یزید:

ذهبی و برخی دیگر از بزرگان اهل سنت در باره یزید این گونه آورده اند:

خطبهم عبد الملک بمکة لما حج، فحدث أبو عاصم، عن ابن جریج، عن أبیه قال: خطبنا عبد الملک بن مروان بمکة، ثم قال: اما بعد، فإنه کان من قبلی من الخلفاء یأکلون من هذا المال ویؤکلون، وإنی والله لا أداوی أدواء هذه الأمة إلا بالسیف، ولست بالخلیفة المستضعف یعنی عثمان ولا الخلیفة المداهن یعنی معاویة ولا الخلیفة المأبون یعنی یزید وإنما نحتمل لکم ما لم یکن عقد رایة. أو وثوب علی منبر، هذا عمرو بن سعید حقه حقه وقرابته قرابته، قال برأسه هکذا، فقلنا بسیفنا هکذا، ألا فلیبلغ الشاهد الغائب.

عبد الملک در مکه به هنگام حج برای مردم خطبه ای خواند و در آن برای مردم این گونه سخن گفت: اما بعد، ای مردم! کسانی که قبل از من به خلافت رسیدند هم خود مال مردم را خوردند و هم به دیگران دادند تا بخورند، به خدا سوگند! مشکلات این امت را مداوا نخواهم کرد مگر با شمشیر؛ چرا که من مانند: عثمان خلیفه ای مستضعف و مفلوک نیستم. و نیز خلیفه ای سهل گیر و مسامحه گر هم چون معاویه نیستم. و خلیفه ای أبنه ای هم چون یزید نیستم. شما را تا زمانی تحمل می کنم که رایت و حکومت و منبر و تخت و تاجم در خطر نباشد. و ما نسبت به عمرو بن سعید با تمام قرابت و حقی که داشت این گونه کردیم و او با سرش این چنین کرد و ما نیز با شمشیرمان این چنین می کنیم. این خبر را حاضرین به غائبین برسانند.

تاریخ الاسلام، ذهبی، ج 5، ص 325 ـ تاریخ مدینة دمشق، ج 37، ص 135ـ البیان والتبیین، جاحظ(255)، ج 1، ص 334.

ناصبی بودن یزید:

ذهبی، یزید را ناصبی یعنی دشمن اهل بیت علیهم السلام شمرده و در باره او گفته است:

وکان ناصبیا فظا غلیظا جلفا یتناول المسکر ویفعل المنکر

یزید شخصی ناصبی و تند خو و سبک (جلف) بود و شراب می نوشید و اعمال منکر انجام می داد.

سیر أعلام النبلاء، ج 4، ص37.

یزید بی توجّه و تارک نماز:

نماز در فرهنگ دین یعنی نماد خدا پرستی و ایمان، که دینداری و مسلمانی بدون آن مفهوم پیدا نمی کند، و البتّه این برداشت از جهاتی هم درست است، زیرا عبادت در قالب یکی از مظاهر آن که همان نماز باشد اوج بندگی و کوچکی انسان است در برابر خدا، بنا بر این جامعه مذهبی افرادی را که نسبت به این واجب بندگی کوتاهی می کنند نمی تواند اسم و رسم مسلمانی را به آنان ببخشد.

شخصیّت مورد بحث ما نه تنها نسبت به شراب، بلکه نسبت به مهمترین واجب دینی یعنی نماز نیز بی اعتنا بوده و گاهی می خوانده و گاهی نمی خوانده است. و به تعبیری کاهل الصلاه بوده است.

وقد کان یزید... فیه أیضاً إقبال علی الشهوات، وترک بعض الصلاة فی بعض الأوقات.

ترجمه قبل از متن آمده است.

البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 8، ص 252.

یزید شخصیتی بود که نمی توانست بر شهوت خود غالب گردد و آن را کنترل کند. با روی خوش از مجالس شهوت و انواع آن استقبال می کرد، از بزرگ ترین واجب خدا یعنی نماز طفره می رفت و از تارکان آن بود، همان ها که رسول گرامی در باره آنان فرموده است:

سلّموا علی الیهود والنصاری ولاتسلّموا علی یهود أمّتی، قیل: ومن یهود أمّتک قال: تارک الصلاة.

بر یهودیان و مسیحیان سلام کنید اما بر یهودیان أمّت من سلام نکنید، سؤال شد: یهودیان أمّت شما کیانند؟ فرمود: آنان که نماز را ترک کنند.

کشف الخفاء، ج 1، ص 455، رقم 1484.

لاأُبالی گری محض با عنوان خلیفه پیامبر:

عیّاشی های جوان مسند نشین و لاأُبالی گری او مردم مدینه ـ شهری که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله ده سال از دوران حسّاس بعثت را در آن گذراند، و شریعتش را در همان شهر تبیین و تکمیل نمود ـ را وادار به شورش علیه وی کرد ـ که در جای خودش به علل و حوادث آن اشاره خواهیم کرد ـ گروه اعزامی به پایتخت پس از دیدار با خلیفه و با این که هدایای با ارزشی گرفته بودند لب به توبیخ وی گشودند، منذر بن زبیر که صد هزار درهم پاداش گرفته بود به مردم مدینه گفت:

إنّ یزید واللّه لقد أجازنی بمائة ألف درهم وإنّه لایمنعنی ما صنع إلیّ أن أخبرکم خبره وأصدّقکم عنه، واللّه إنّه لیشرب الخمر، وأنّه لیسکر حتّی یدع الصلاة. وعابه بمثل ما عابه به أصحابه الذین کانوا معه وأشدّ.

یزید اگر چه صد هزار درهم به من هدیه داده است ولی این هدیه نمی تواند از بازگویی حقایق مانع شود، به خدا سوگند یزید شراب می نوشد و آن قدر در حال مستی به سر می برد که نماز را ترک می کند. سپس دیگران هم همانند او، بلکه شدیدتر از بدی های یزید گفتند و او را سرزنش کردند.

تاریخ طبری، ج 4، ص 369 ـ تاریخ ابن اثیر، ج 4، ص40 و 41 ـ تاریخ ابن کثیر، ج 8، ص216 ـ العقد الفرید، ج 4، ص 388.

یکی دیگر از همین افراد می گوید:

قال عبد الله بن أبی عمرو بن حفص بن المغیرة المخزومی... إنّی لأقول هذا وقد وصلنی وأحسن جائزتی، ولکنّ عدوّ اللّه سِکّیر خِمّیر.

جوایز ارزنده یزید مانع از گفتن حقایق نمی شود، من او را دشمن خدا که همیشه در حال مستی و شرب خمر است دیدم.

الأغانی، ج 1، ص34.


منبع=سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4917

خواب آیت الله العظمی اراکی در مورد امیرکبیر

خواب آیت الله العظمی اراکی در مورد امیرکبیر

 

آیت الله اراکی فرمود:

 

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .

 

پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

 

با لبخند گفت خیر.

 

سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟

 

گفت: نه

 

با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟

 

جواب داد: هدیه مولایم حسین است!

 

گفتم چطور؟

 

با اشک گفت:

 

آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان!۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.

 

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم

منبع:آستان جانان 

 منبع وبلاگhttp://salekanemarefat.blogfa.com/

علمدار کربلا


عباس(ع)منم دلهارو سرور                عباس منم حسین(ع)و یاور 

عباس منم فرزند علی ام(ع)             عباس منم یاور ولی ام
 

عباس منم پهلوان عالم                   عباس منم سقای طفلان
 

عباس منم علمدار حسینم               عباس منم جان فدای حسینم
 

عباس منم قمر بنی هاشم               عباس منم نورچشم ولی ام
 

عباس منم یل بنی هاشم                عباس منم جانباز کربلایم
 

عباس منم حسینم خورشید              عباس منم ماه کربلایم
 

عباس منم همچوعلی در ره نبی        عباس منم یار امام و مولایم
 

عباس منم ولی الله را یاور                عباس منم یل ام البنین ام
 

عباس منم باب الحوائج                    عباس منم شهید کربلایم

امام حسین ولی الله



رفته بودم کربلا اما چه سود                عشق من جانان من لب تشنه بود
 

هرچه گشتم نازنین یارم نبود               آن گل زهرا سرش به نیزه بود
 

آمدم گویم بی تو اسلامی نبود            کاش من می مردم گلم پرپر نبود
 

آمدم گویم حسین جان میخواهمت        از دل و جان لبیک من می گویمت
 

ای گلم من دل بتو خوش کرده ام        این همه ره به عشق تو طی کرده ام
 

آمدم گویم گل یاسم تویی                  جان من جانان جانان جان تویی
 

آمدم گویم که ایمانها مرده اند              کافران ولی الله را کشته اند

حضرت عباس(ع)


عباس (ع)که میگن جونمرده                     دل منو  همه رو برده 
عباس (ع)که میگن شیره                        جون کافرارو میگیره 
عباس (ع)که میگن یاره                          یارحسین(ع)وعلمداره 
عباس(ع)که میگن سقاست                    اب برای بچه ها میاره          
عباس(ع)که میگن ماهه                         توی دل همه کافرا آهه 
عباس(ع)که میگن باب                           باب الحوائج وآقامه 
عباس(ع)که میگن دلیره                         یارحسین(ع)وبراش میمیره 
عباس(ع)که میگن جون داده                    برای خداسرودست وجون داده 
عباس(ع)که میگن اسد                          فرزندعلی(ع)وبرای برادر مدده 
عباس(ع)که میگن شهید                        تودنیا هیچکی مثل اونو ندیده 
عباس(ع)که میگن قمر                           ماه بنی هاشم و آخر ادبه 
عباس(ع)که میگن آقاست                       پیش خدامقامش خیلی بالاست

سلام علی الرضیع الصغیر



لالاکن ای گلم زودتر لالاکن          لالاکن عشق من لالا لالاکن
 
لالاکن تشنه لب شش ماهه من   عزیزم  اصغرم  دردانه من 
لالاکن تشنه لب عالم بدونه         عمو سقاست اما غرق خونه 
لالاکن دشمنا خیلی زیادن           همه شیطون و کافر   بی نمازن 
لالاکن اصغرم نازدونه من             بابارفته به جنگ دردونه من 
لالاکن دشمنا ابت نمیدن            فقط تیر سه سر   جزاین نمیدن 
لالاکن تاهمه عالم بدونه             بابایی بی تو بی یاور میمونه 
لالاکن ای گلم زودتر لالاکن          لالاکن عشق من لالا لالاکن

درره الله

در ره یار باید مردن                     درره حق باید جان فشردن 

دررهش باید یاعلی(ع)گفت          درره حق باید یا ولی ا...گفت
 

درره یار باید فدا شویم                 درره حق بایدز دنیارها شویم
 

دررهش بایدولی الله جوییم           درره حق بایدیاحسین(ع)گوییم
 

درره یارباید جان بدادن                 درره حق بایدسروجان دادن
 

دررهش باید کربلایی بودن            درره حق باید شیعه علی(ع)بودن
 

درره یار باید پاک باشیم               درره حق باید شیعه باشیم

یاحسین(ع)جون فداتم

یاحسین(ع)جون فداتم                  عزیز زهرا(س)خاک پاتم 
یاحسین(ع)برات بمیرم                  الهی فدات بشم من 
اومدم بگم اقا جون                       لبیک یا حسین جون 
اومدم که یارت بشم                     همه جا غمخوارت بشم 
یا حسین برات بمیرم                    کجایی فدات بشم من 
اومدم که خاک پات شم                تورو ببینم و فدات شم 
اومدم فرزندرسول خدا                  کجایی پنج تن ال عبا 
میشه من به پات بیفتم                میشه تو راهت بمیرم 
میشه که یارت بشم                    توکربلا غمخوارت بشم 
میشه که تو راه خدا                     یار و باورت بشم من

عشق به الله

عشق یعنی امام حسین(ع)                   عشق یعنی او نور عین 

عشق یعنی جان فدا
                             عباس(ع)شهید راه خدا
 

عشق یعنی کربلا و نینوا
                        یاران حسین درراه خدا فدا
 

عشق یعنی سقای کربلا
                        علمدار حسین بودن درراه خدا
 

عشق یعنی حسین بود مولا
                   لبیک گویدعلی اصغر(ع)بخاطر الله
 

عشق یعنی تشنگی وتشنگی
                تشنگی در لب اب برای بندگی
 

عشق یعنی حسین ولی خدا
                  مولاو امام و حجت خدا
 

عشق یعنی لااله الاالله الله اکبر
               شهید امربه معروف ونهی منکر
 

عشق یعنی حسین شهید حق
                شهیدبه اطاعت و عشق حق